نظرات ارسالي
+
من آن نيم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بي تو حرام.
سعدي
جوادتبريزي
5 دقيقه قبل
مهرباني #
من بودم و شب و شراب ...
تنهايي و دل خراب ...
سکوت يک شب غمين ...
شراره هاي پر شرر... انتخاب زيبايي بود دکتر از سعدي شيراز.....@};- رسيدن به تو بي حصار بي معناست
جوادتبريزي
{a h=n45}مهرباني #{/a} ممنون از حسن توجه شماماناباشيد بانوي بزرگوارپارسي@};-
جوادتبريزي
{a h=n45}مهرباني #{/a} چوخ ساغول@};-
جوادتبريزي
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ماناباشيد بانوي انديشه وهنر@};-
+
سلام عزيزان
خدا قوت به همگي
طاعات و عبادات و نماز و روزه هاتون قبول@};-
هواي شهرتون چه جوره !
هنوز بخاري هاتون روشنه !!:)
ما يه هفته هست پنکه و کولرگازي ها روشن شدند.:(
.:راشد خدايي:.
9:13 عصر
+
بعضي آدمها انگار چوب خشک اندتا عصباني مي شوند، آتش ميگيرند،
و همه جا را با دود آلود ميکنند،
همه جا را تيره و تار ميکنند،
اشک آدم را جاري مي کنند.
ولي بعضيها مثل عودند وقتي يک حرف ميزني که ناراحت ميشوند و آتش ميگيرند،
بوي جوانمردي و انصاف ميدهند،
و هرگز نامردي نميکنند.
امام علي ع
"خشم همنشين بسيار بدي است، عيب ها را آشکار، بدي ها را نزديک و خوبي ها را دور مي کند."
غررالحکم، ح6893
امين يگانه
6:21 عصر
+
@};-شکستني است.@};-
چندروز پيش جلوي مغازه اي بسته ي کارتوني ديدم که رويش نوشته بود باخط درشت:
بااحتياط حمل شود
شکستني است،
باخودگفتم:
کاش روي دل ها،هم مي نوشتند:
بااحتياط رفتار شود
شکستني است.
وبه خاطر اين ظرافت وحساسيت دل است که خداي سبحان فرمود: من كنار دلهاي شكستهام.
پس بااين وصف برماست که بکوشيم هيچ دلي رامخصوصا دل خانمهايمان، نشکنيم،چه بسا آهي سوزانِ ازدل برآمده خشم الهي رابرانگيزد.
امين يگانه
6:21 عصر
+
بايراميدي، گئجه قوشي اوخوردي
آداخلي قيز، بيگ جورابين توخوردي
هر كس شالين بير باجادان سوخوردي
آي نه گؤزل قايدادي شال ساللاماق
بيگ شالينا بايرامليغين باغلاماق.
شعرازاستاد #شهريار.
ترجمه:
دم عيد مرغ شب مي خواند،
ودختري که نامزدبودبراي داماد جوراب مي بافت،
وچه رسم خوبي است شال آويزان کردن و به شال داماد عيدي بستن،
اين اشعاردرزبان ترکي بسيار زيبا وبليغ وخاطره انگيزهست،
#محسن
شاخه ي عشق
6:19 عصر
اين رسم بدان گونه است كه در خانه هاي روستايي وسط سقف خانه روزنه اي كار مي گذارند كه غرض اصلي تهويه و بيرون كردن دود تنور است، ولي ضمناً كارهاي ديگري هم با آن روزنه امكان پذير است، از جمله يكي موضوع نامزد بازي است با كيفيت مخصوص خود، شهريار در قطعه شعر «نامزد بازي دهقان» آن را شرح داده است
و ديگر در شب هاي عيد نوروز موضوع «شال آويزان كردن » است، به اين ترتيب كه از شب چهارشنبه سوري به بعد اشخاص ناشناس به پشت بام خانه ها رفته و شال هاي رنگين خود را آويزان مي كنند.
+
دلتنگم…
براے تو که آن سوي شهري،
شهري به وسعت عشق،
به وسعت بي نهايت
وبه امتداد کلمه!
شهري که به قول سهراب،
پنجره هايش رو به تجلي باز است.
و
تو هنوزهم،تنها دليل بودنِ من،هستي....
ازاستاد#جواد_تبريزي
شاخه ي عشق
6:18 عصر
+
روزها وساعات مي آيند، سال 1403 به گام هاي پاياني ميرسد، نميدانم ،فروغي وشوري که در من نيست ولي اندوهي در من است، عصياني خاموش، گاه سر در گريبانم، گاه دستي ميگيرم که آن دست به آسمان بلند شود دعايي کند تا اين غم به مدد ايزد کاسته شود، من مسافر کدام قطارم نميدانم، کاش دوباره متولد شوم
انديشه نگار
4:8 عصر
زيبا وعالي،@};- من مسافر کدام قطارم نمي دانم،کاش دوباره متولد شوم،کاش عقربه هاي زمان مي ايستاد ومن اندکي درنگ مي کردم تا قبل از گذشته شدن حال،حالي تازه مي کردم ودرحال مي زيستم،چرا که اين قطاررا ايستايي نيست،فقط بايد ازحال لذت برد به قول خيام چون عاقبت کارجهان نيستي است،انگارکه نيستي چوهستي خوش باش.
+
سلام عزيزان وبلاگي اهالي ادب، معرفت وعشق..... امروز گذر ما به کرمان افتاده شايد سالهاست در انديشه ديدار اين شهرم وامروز گر چه يکباره ولي به دل ميهمان اهالي کرمان شديم فوق العاده دوست داشتني هستند اميدوارم گذري به اين شهر زيبا بکنيد......... هر چند که از روي کريمان خجليم
غم نيست که پرورده اين آب و گليم
در روي زمين نيست چو کرمان جايي
کرمان دل عالم است و ما اهل دليم
در انتظار آفتاب
11:46 صبح
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} بله استاد زيبا ميفرماييد....... يک حال خوش يک همسفر يک شانه ميخواهد،از اين جهان قدري مي و پيمانه ميخواهد
+
قومي متفکرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين
ميترسم از آن که بانگ آيد روزي
کاي بيخبران راه نه آنست و نه اين!!!
خيام
در انتظار آفتاب
11:46 صبح
شب زيبا استاد... خيام، خيام، سال پيش همين موقع بوشهر خيام خواني ميشنيدم اي روزگار...... اين قافله عمر عجب ميگذرد!
اين قافله عمر عجـب ميگذرد
درياب دمي کـه با طرب ميگذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري / پيش آر پياله را که شب ميگذرد
+
سلام خوبي نيامده نخ بسته ام به انگشتم بشمارم هر که را که در گوشي همراه سالهاست به جناب، وبانو تنها ميشناسم. سلام نيشخندت هم بر من زيباست چون تو خود ميداني گاه تظاهر به دوستي خود حال خوب دل است، گاه تو فرياد زني نوروز وانطرف تر يکي نرم نرم بگويد آمد ه خوبي، شادي، سلامتي..... دنيايي داريم..نه؟؟؟ . سلامم را چه آرام پاسخ ميگويي ، غريبه نيستي آمدي،کوچه پاستور، پلاک تنهايي زنگ اول منتظرم....
مهرباني #
ديروز 11:56 عصر
+
نيچه ميگه.... زن در عشق مرزها را نميشناسد، ودر انتقام هيچ چيز را نيمه سوخته نميگذارد
هما بانو
ديروز 4:20 صبح
هاينريش بل:يه زن نميتونه ( دوستت داشته باشه)، بعد دوستت نداشته باشه ،بعد دوباره دوستت داشته باشه، يه زن فقط ميتونه (دوستت داشته باشه)، دوستت داشته باشه ،دوستت داشته باشه و بعد ديگه هيچوقت ( دوستت نداشته باشه)
بسيار عالي خانم دکتر،@};- براين باورم خدا مي خواست در دنيا بيشتروبهترشناخته شود گريبان عدم را دريد وازپشت هيچستان موجودي بنام#زن آفريد تا تجلي وآيينه رحمت ومهرو زيبايي بي منتهاي او باشد
+
.
فداي چشم هايت
اگر خواستي و نشد
فداي خنده هايت
اگر رسيدي و دير بود
فداي لحظه هايت
اگر فرياد زدي و شنيده نشد
فداي تك به تكِ نفس هايت
اگر فاتحِ كوه بودي اما به تنهايي
شانه بالا انداختن ساده است
اما قدرت دارد
به تمامِ سلول هاي وجودت
فرمان مي دهد
كه هيچ چيز مهم نيست
و عجيب گذراست
پس تا مي تواني
هرچيز كه خوشايند نبود را
فدا كن
فداي خودت
حال دلت
و سلامتي تنت
#عادل_دانتيسم
اودسان
03/12/24
فداي چشم قشنگت تمام بود و نبودم..من اين غزل که سرودم بفکر چشم تو بودم..کجا روم که بگيرم دوباره از تو نشاني..غمت نشسته بجانم ، تبت گرفته وجودم .
+
مني که نام شراب از کتاب مي شستم
زمانه کاتب دکان مي فروشم کرد.
طالب آملي.
عارفانه هاي يک دوست
03/12/23
{a h=peiam}پيام رهايي{/a} درودتان باد جناب شيرازي عزيز@};-،روزگارپراست از تناقضات تلخ وشيرين اما آنچه بردل ما آرامش ميده اين است:آنچه خدا خواست همان مي شود وآنچه دلت خواست نه آن مي شود.