شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ عاري از صبرم و طاقت نفسم بند آمد زير اندوه فراقت نفسم بند آمد ايستادي لبه ي زندگيم، از اين روست هر كسي رفت سراغت نفسم بند آمد مو زدي شانه و ناخواسته عطري برخاست مثل گل هاي اتاقت نفسم بند آمد ساعت تازه ي خود را كه نشان مي دادي چشم افتاد به ساقت نفسم بند آمد موقع گفتن ِ اين شعر كمي ترسيدم خوش نيايد به مذاقت ؛ نفسم... كاظم_بهمني
مهرباني #
رتبه 93
3 برگزیده
766 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top