پارسي يار
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
RSS
مهرباني #
مهربانترين
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
مهرباني #
مهربانترينپيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
برگزيدگان مجله در خرداد 1404
سي رتبه برگزيده بر اساس تعداد کل پيام در مجله
1 - آواي روستا
2 - « لنگرودي »
3 - *ابرار*
4 - ذره بين زنده
5 - * گل نرگس *
6 - تبسم بهار ♥
7 - قافيه باران
8 - خادمة الشهدا
9 - علي در کلبه درويشي
10 - محمد_عابديني
11 - ياسيدالکريم
12 - هما بانو
12 - * کميل *
13 - .:راشد خدايي:.
14 - *بنت فاطمه*اظهر
15 - گلهو قطعه اي ازبهشت
16 - انديشه نگار
17 - *زهرا.م
18 - مجنون الحسين ع
19 - *ميثم*
20 - ||عليرضا خان||
21 - شبستان نور
22 - * هاتف *
23 - در انتظار آفتاب
24 - «امير معظم»
25 - *قاصدك*
26 - ♥ ح. بالايي
27 - ساعت يك و نيم
27 - محمد جواد س
28 - شهريار کوچه ها
28 - مهسا خانوم
29 - ميراب عطش
30 - قلمدون
30 - *سحربانو*
+
چه حال و روز خوشي داشت آدمي، آن روز
که روي شانهٌ او بيل بود جاي تفنگ
درخت و گندم، مهر و اميد مي پرورد
نه تلخکامي و وحشت، نه زشت نامي و ننگ
تو خود به ياد چه مي افتي از تبسم گل؟ ز چارسوي جهان، هر خبر ز نوع بشر
برادري که به تير برادر افتاده ست
سرم فداي تو اي پيرمرد بيل به دوش
که تار و پود تو در کار آب و آبادي ست.
نبينمت دگر اي نوجوان تفنگ به دست
که دسترنج تو جز خون و مرگ و وحشت نيست
فريدون_مشيري
+
تا زمانيكه رفتارهاى ما و تصميم هاى ما به كسى آسيب نمى زند ما توضيحى به كسى بدهكار نيستيم..... کجاست جاي رسيدن،
و پهن کردن يک فرش
و بي خيال نشستن ؟!
#سهراب_سپهري
+
.
راه دوري است ، و پايي خسته.
تيرگي هست و چراغي مرده.
ميکنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم‌ها.
سايه‌اي از سر ديوار گذشت،
غمي افزود مرا بر غم‌ها.
فکر تاريکي و اين ويراني
بي خبر آمد تا با دل من
قصه‌ها ساز کند پنهاني.
نيست رنگي که بگويد با من
اندکي صبر ، سحر نزديک است:
زيبا @};- - .: ام فاطمه :.
+
مباش در پي آزار وهر چه خواهي کن، که در شريعت ما غير از اين گناهي نيست
در پي آزار مباش ولي هر چه هم خواهي نکن:) - شور زندگي۲
+
امان از دلبستگي هاي زندگي...... گاه اين شعر را بارها خوانده ام.... پس همه بر چيست بر هيچ است و بس............. هيچ هيچست اين همه هيچست و بس
چون همه بر هيچ باشد از يکي
اين همه پس هيچ باشد بي شکي
+
گاهي پدر شديم و پسر را گريستيم
گاهي پسر شديم و پدر را گريستيم
هر روز و شب، درست چهل سال مي‌شود
ساعات تلخ پخش خبر را گريستيم
هر دم به خون خويش فتاديم و ساختيم
هي قبر تازه کوه و کمر را، گريستيم، بعد از تو روزگار هماني که بود، ماند
هر سال ما قضا و قدر را گريستيم
+
چون زين قفس برستي در گلشن است مسکن
چون اين صدف شکستي چون گوهر است مردن
چون حق تو را بخواند سوي خودت کشاند
چون جنت است رفتن چون کوثر است مردن.......
+
کاش خيرات کنند حال خوش را، کاش، خيرات کنند حال خوش را ،،،، آقا مولاي عاشقان، مولاي پيام رسانان عزت وشرف مولا جان حال دلمان در گرو نگاه توست نظري مولاحال سرزمين عاشقانت خراب است..
+
نميدانم شما کتاب طعم سيب زرد را خوانده ايد... در مورد نوجوان افغاني است که عشق وعاطفه اش ما را در داستان با خود همراه مي‌کند...... من تحليلگر سياسي نيستم، نميدانم مذاکره و..... چه فايده دارد اما نگران زنان وبچه هاي افغان هستم، نگران دلهره دختران عاشق مدرسه رفتن، نگران فرداها
+
من اين روزها مردمي ميبينم که مرده اند، اما مثل ما نفس مي کشند
خدا نکنه ان شالله همه سالم باشيد - mariii
+
چي بگم ؟! هرچي رفتن آدماي اطراف رو ميبينم بيشتر به پر شدن پيمانه زندگي اعتقاد پيدا ميکنم ، کي نوبت ماست دست اوست!!!! اما بيايد قدر هم ديگه رو بدونيم واقعاً دنيا هيچ ارزشي نداره، براي مريض هامون دعا کنيم وبراي دلهاي مردان وزنان بيمار طلب شفا
+
وطن من رو ببخش اگر اين روزها ترک تو ذکر هر روز ه ام شده است، وطن مرا ببخش من هنوز نرفته دلم برايت تنگ شده
وطن يعني چه آباد و چه ويران/ وطن يعني همينجا يعني ايران - 2--براي تو
گاه بايد رفت تا وطن وطن شود - مهرباني #
داري ميري خارج ؟ بقول ما ک تا حالا خارج نرفتيم همه جا خارجه .چرا ؟ با تحصيلات ميري يا با دعوت فاميل هست ؟ - mariii
▌► | ► | ◄