شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ در مثنوي حکايت يک گاو است که از صبح تا شب، توي يک جزيره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب مي‌چرد، خوب مي‌خورد، چاق و فربه مي‌شود، بعد شب تا صبح از نگراني اينکه فردا چه بخورد، هرچه به تن‌اش گوشت شده بود، آب مي‌شود ! حکايت آن گاو، حکايت دل نگراني‌هاي بيخود آدم‌هاست. حکايت‌‌ همان ترس‌هايي، که هيچ‌وقت اتفاق نمي‌افتد، فقط لحظه‌هايمان را هدر مي‌دهد. يک روز چشم باز مي‌کني، مي‌بيني عمرت تمام
2-FDAN
اوهوم
ارهx-(
مهرباني #
رتبه 92
3 برگزیده
763 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top