باز برات نوشتم، با همهی احساسی که بهت دارم دلنوشتهای برای دلی که بیصدا دوست دارم گاهی دوست داشتن مثل نسیم صبحگاهیست... آروم، بیصدا، اما پر از زندگی. تو آمدی و در دل من جوانه زدی، بیهیاهو... مثل نوری در سکوت یک غروب. میدانم زمان، حرف خودش را میزند، و فاصله، گاهی همان چیزیست که به جای ما مراقب رابطهها میشود. اما بدان… دلتنگی من برای تو، بیخطر است، و دوست داشتنم، بیادعا. اگر امروز سکوت کردهام، نه از بیمهریست، که از احترام است… احترامی عمیق به دل تو، به جایگاهت، و به آن پیوندی که شاید هیچکس جز ما درکش نکند. هر جا که باشی، خدا تو را در پناه آرامشش نگه دارد. و من… در سکوت خود، برایت لبخند میفرستم.
تاریخ : یکشنبه 04/4/8 | 11:29 عصر | نویسنده : آفتاب شرق | نظرات ()